// ۱۰ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۰۵

هنگامی که در دوره دکترا تحصیل می کردم، انتقاداتی به برخی نظریات مطرح در حوزه روانشناسی مطرح میکردم. خاطرم هست در یکی از کلاس ها، استاد مشهوری در جواب به من گفت که 《تو در جایگاهی نیستی که این نظریه را نقد کنی》!
 
با خودم فکر کردم شاید حرف ایشان صحیح باشد و من اشتباه کرده باشم. چندی بعد انتقاداتم را از زبان یک فرد مطرح در روانشناسی معاصر، در کتابی، مشاهده کردم و آن را به استاد نشان دادم. ایشان به فکر فرو رفتند و انتقادات را قابل تامل دانستند، البته نه انتقاداتی که دانشجوی ایشان مطرح کرده بود، بلکه چون این انتقادات از زبان فرد مطرحی نیز بیان شده بودند!
 
با خود گفتم شاید اگر برخی اساتید ما مجال بیشتری به دانشجویان و افکارشان می دادند، ما امروز به جای نهضت ترجمه و رقابت بر سر ترجمه کتب دیگران، خود اندیشه می کردیم و نهضت تالیف را به راه می انداختیم. اما این وضع به هر حال باید تغییر کند. این وابستگی باید دگرگون شود و ما مرجعیت علمی را بتوانیم به دست بگیریم. 
 
با این مقدمه، مطلب زیر را درباره لزوم پرورش تفکر انتقادی در دانشجویان رشته های علوم انسانی، به عنوان یک نمونه، بیان میکنم. اگر از دانشجویان رشته های روانشناسی و مشاوره درباره 《تنبیه》 سوال کنیم، احتمالا با مخالفت آنها روبرو خواهیم شد؛ چرا که در کتب رسمی دانشگاهی، آنها صرفا با چند اندیشه در این رابطه آشنا هستند (معمولا ثرندایک و اسکینر)؛ آن هم بدون هیچگونه نقد و بررسی و صرفا به صورت یک طرفه.
 
در حالی که در خود فضای روانشناسی معاصر، نظرات کاملا متفاوت و متنوعی در این باره وجود دارد.
 
مثلا می توان گاتری را مدافع تنبیه قلمداد کرد، البته با تبیین خاص خودش.
 
یا در کتاب یادگیری و رفتار پائول چنین آمده که احتمالا ثرندایک و اسکینر درباره اثربخشی تنبیه اشتباه می کردند.
 
سلیگمن و همکاران نیز در کتاب کودک خوشبین می نویسند:《واقعیت این است که اسکینر، اشتباه کرده بود. تنبیه، به معنای پیوند دادن رویدادی ناخوشایند به عملی نامطلوب، در حذف رفتارهای ناخواسته بسیار موثر است》 (ترجمه داورپناه، ص ۳۱۸).
 
بحث من این نیست که کدام یک از این نظرات صحیح است. آنچه می خواهم بگویم این است که برخی از اساتید ما در دانشگاه ها، بعضا نه تنها 《اندیشیدن و تفکر انتقادی》 را ترغیب نمی کنند، که حتی اندیشه های مختلف پیرامون یک مساله را نیز باز نمی کنند تا احیانا دانشجو فکر کند که می شود نظر دیگری هم داشت.
 
اضافه کنید این مساله را به زمانی که ملاک نمره دهی و قبولی در مقاطع بالاتر و ... نیز حفظ همین مطالب از همین منابع باشد!
 
آیا چنین روالی منجر به اندیشیدن به سبکی نو خواهد شد؟!
 
لازم است در شیوه تدریس هایمان بیشتر دقت کنیم. 
 
ما برای علوم انسانی 《متفکر》 می خواهیم نه 《ضبط صوت متعصب》
 
 به قلم دکتر محسن عزیزی ابرقوئی
 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دیدگاه ها  ۰  هیچ نظری هنوز ثبت نشده است