// ۲۲ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۷

نمیدانم تاسیس دانشگاه تهران درسال 1313 و رواج و اجباری کردن برسر گذاشتن کلاه پهلوی بین مردم چه ارتباطی با هم دارد. اما به گفته ی موسسین دانشگاه تهران غرض از بسط اولین موسسه آموش عالی، گسترش نظام آموزشی مدرن و غربی در دوران پهلوی و اساسا تحکیم بنیان نظام طاغوتی رژیم غرب زده ی پهلوی بوده است...
"مخبر السلطنه ی هدایت" زمانی که طرح ساخت دانشگاه تهران رو به اتمام بود، خود گفت که: هدف، اصلاح عقل و روح مردم این مملکت است. اساسا این ایده زمانی تعبیر می شود و صحیح است که ایران اسلامی قبل از مشروطه را تمدنی بدانیم که روح و عقل مردم در آن رو به اضمحلال  رفته، از اصول عقلانی فاصله گرفته و رو به توحش نهاده بود، و حالا با تاسیس دانشگاه تهران قصد اصلاح آن را داشته ایم. (بخوانید کلاه گشاد علمی پهلوی) آری از نظر  روشنفکران آن دوره (بخوانید مامورین پخش کلاه پهلوی) روح و عقل امثال فارابی ها، ابن سیناها نیاز به اصلاح اساسی داشت آن هم با حضور اساتیدی غربی! (جای استاد بخوانید صاحب خط تولید کلاه پهلوی) و البته این اصلاح عقل و روح به سبک "کلاه پهلوی" همچنان در فضای دانشگاه ما ادامه دارد. (بخوانید ناتوانی خودمان در تولید کلاه ایرانی- اسلامی).
دبستان که بودیم، بعضی اوقات انشای دوستان را مینوشتیم، گاهی اوقات آن قدر غرق در رفاقت می شدیم که انشای خودمان را فراموش می کردیم بنویسیم. امروز علم و نظام آموزشی غرب را چنان برای خودمان مقدس کرده ایم که جسارت تردید در ابعاد هستی شناسی و انسان شناسی را نداریم یعنی همان خود باختگی علمی و کار ما در این "علم بازی" شده است صرفا ترجمه.
توجه به دو نکته ی اساسی می تواند ما را به نتایج مهمی در وضع آنچه به نام علم یا به تعبیر نگارنده "علم دکوری" است برساند. در ابتدا  نگاه به تاریخچه ی علم دکوری، دوما توجه به انچه که خود در دست داشته ایم.
"ژاک لینهارت" در تعریف روشنفکران می گوید: در هر جامعه گروه هایی هستند که نقش آنها فراهم کردن یک جهان بینی معین برای آن جامعه است. به عنوان مثال در علم اقتصاد "آدام اسمیت"، پدر علم دکورلاریزه شده ی اقتصاد، معتقد است: ما در دنیایی جدید به سر می بریم، دنیایی که در جریان کالاها و خدمات مصرفی افراد، هدف و مقصود نهایی زندگی اقتصادی را شکل می دهد. اکنون تعریف روشفکر و اهل علم و دانشگاهی را  با تعریف آدام اسمیت مقایسه کنید. از علم اقتصاد، علمی که تکیه اش بر مصرف است، یعنی پیشرفت اقتصاد، پیشرفت شرکت ها، توسعه یافتن مناسبات اقتصادی مبتنی بر مصرف بیشتر است، اکنون میخواهیم برای انسانی مسلمان که دینش او را به قناعت یعنی مصرف به حد نیاز، بجای مصرف بیشتر و بیشتر، تاکید شده عمل کنیم با آدام اسمیتی مواجه می شویم که با تجویز نسخه مصرف بیشتر، انسان را بنده خرید و مصرفی می کند که نیاز واقعی او برای زندگی نیست، یا به اصطلاح انسان را به از خودبیگانگی در جهت منافع سرمایه داران سوق می دهد. حالا بجای اینکه خودمان برای خودمان اقتصادی مبتنی بر اصولی ثابت و الهی و براساس نیازهای واقعی و بومی با نگاهی اصیل به انسان، مصرف، قناعت، زهد و تلاش  بنا سازیم کارمان شده ترجمه یا همان گذاشتن کلاه پهلوی بر سرخودمان.

 

عده ای چنان سنگ علم مدرن محصور در سیاست و محافظ اموال زرسالاران یهود را به سینه می زنند که گویی در 1300سال گذشته انسان ایرانی مسلمان در برهوت اشباح زندگی کرده است، و علم امثال فارابی ها و ابن سیناها آب در هاون کوبیدن بوده است. به عنوان هشداری صمیمانه به تمامی اساتید، دانشجوها بایدگفت انچه وضعیت امروز دانشگاه و علوم دانشگاهی ما با ان روبه روست وضعی اسف بار است و کارمان شده عوض کردن کلاه پهلوی با کلاه شاپو!.
آیا وقت آن نرسیده است که دانشجویان و اساتید جای تعویض کلاه پهلوی با شاپو به فکر کلاهی مناسب با تمدن نوین اسلامی باشند؟

 

به قلم: سید محمد آل عمران (دانشجوی کارشناسی رشته ی روانشناسی بالینی)

فایل pdf: دریافت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دیدگاه ها  ۰  هیچ نظری هنوز ثبت نشده است