// ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۰۰

کتاب "توسعه و مبانی تمدن غرب" گردآوری سلسله مقالاتی است که در فاصله سال های 1364 تا 1366 با عنوان کلی "تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب" در ماهنامه "جهاد" چاپ شد. شهید آوینی در یکی از جلسات گفت و گویی که در اواخر سال 1371 برگزار شده به این مقالات اشاره می کند و از آنها بعنوان مطالبی ساده با زبان ژورنالیستی یاد می کند که قرار بوده مقدماتی برای آشنایی اولیه خوانندگان مجله "جهاد" را با بحث مدرنیسم و مسئله توسعه در غرب فراهم کند...

 

در مقدمه کتاب شهید آوینی این پرسش را مطرح می کند :

"چرا ما باید توسعه پیدا کنیم؟" و پاسخ هایی را که اغلب از سر تسامح به این پرسش داده شده است را آورده و طرح بحث می کند که آیا ما نباید بر مبنای نظریات اسلام و احکام آن در همه زمینه ها (توسعه و مدرنیته) عمل کنیم؟ و خود پاسخ می دهد که مقصود این نیست که در قرآن بگردیم و درست یا غلط، آیاتی در تایید علم وهنر صنعت و تشویق انسان به عمران و آبادی و استفاده از مواهب مادی و استفاده از مواهب مادی و تسخیر طبیعت پیدا کنیم و این هارا دال بر اعتقاد خود بگیریم. نه! این کار از بی اعتنایی به نظریات اسلام بسیار بدتر و ظالمانه تر است...

 

این کتاب بیشتر تاملی نقادانه بر غرب شناسی دارد و در ابتدا به تعریف معنای توسعه می پردازد و آن توسعه یافتگی را اتوپیای ( آرمانشهر ) قرن حاضر می داند، و تلاش های غربی هارا برای رسیدن به بهشت زمینی بر می شمرد و توسعه و آن چه در راستای آن تلاش می کند را برای تمتع بیشتر می خواند و سپس در 5 فصل اقتصاد و نظام اقتصادی مدرن و توسعه یافته غربی و آنچه در نظام اجتماعی زندگی به اسم اقتصاد خلل ایجاد کرده می پردازد ، پس از آن به رابطه ی نظامات آموزشی عصر حاضر و رابطه ی تنگاتنگی که با تمدن مدرن دارند پرداخته و همه ی آموزش ها را در راستای توسعه و مدرنیسم می داند و در انتها نیز به تبیین ترقی و تکامل می پردازد ...

 

شهید آوینی در این کتاب نه تنها از منابع اصیل اسلامی برای روشنگری طاغوت استفاده نموده بلکه از آثار بسیاری از متفکرین منتقد مدرنیته نیز در این کتاب نقل به مضمون شده تا خواننده نقد را یک طرفه و با جبهه گیری نداند و با ذهنی آزاد از تعلقات سیاسی و بدون تعصب ، به تحلیل محتوای نقد بپردازد...

 

در این کتاب می خوانیم :

در خوردن و نوشیدن نیز بشر امروز در مغرب زمین غایتی جز لذت ندارد و تنوع گرایی و افراط در این زمینه نیز رواج بسیار گرفته است. این تلون مزاج و تنوع طلبی در سایر وجوه زندگی بشر غربی نیز وجود دارد تا آن جا که وسایل ارتباط جمعی نیز مهمترین وظیفه خود را ایجاد تفنن برای مردم می دانند.

توسعه و مبانی تمدن غرب ، فصل "توسعه برای تمتع" ، ص 63

 

موجبیت یا دیکتاتوری اقتصاد با اختیار و ارده ی انسان منافات دارد. تنها در یک صورت ما مجاز هستیم که همه ی نظامات اجتماعی را بر محور رشد اقتصادی تنظیم کنیم و آن این که رشد و توسعه اقتصادی با تکامل و تعالی روحانی ما انطباق پیدا کند.در جهان امروز، بالعکس، توسعه اقتصادی همواره در مسیری است که با تعالی روحی بشر منافات دارد و رشد اتقتصادی به ابتذال اخلاقی بشر می انجامد. یک بار دیگر به گفته هیتلر در کتاب "نبرد من" رجوع کنیم که گفت : " وقتی می خواهید جامعه ای را به سوی چیزی بکشید، حیوانی ترین و پست ترین غرایز او را آماج و نشانه "پروپاگاند" یا تبلیغات خود قرار دهید. غده آب دهان او را برای آگهی یک کنسرو و غریزه ی جنسی او را برای آگهی یک جوراب یا یک اتومبیل آخرین سیستم ، تحریک کنید.

توسعه و مبانی تمدن غرب ، فصل "دیکتاتوری اقتصاد" ، ص97

 

 

اکنون در همه جای دنیا نظام تعلیم و تربیت تقلیدی از مغرب زمین است و هیچ کس حتی کوچکترین تردیدی به خود راه نمی دهد که مبادا این سیستم آموزشی بر محور تکامل و تعالی روحی و اخلاقی انسان پایه گذاری نشده باشد. اصلا فرصت یک چنین سوالی پیش نمی آید، چرا که هیچ کس در لزوم توسعه با شیوه های معمول تردید ندارد و نظام آموزش غربی نیز با همین مبنا برنامه ریزی شده است : توسعه اقتصادی با شیوه های نوینی که بعد از انقلاب صنعتی معمول گشته است.

توسعه و مبانی تمدن غرب ، فصل " نظام آموزشی و آرمان توسعه یافتگی" ، ص 155

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دیدگاه ها  ۰  هیچ نظری هنوز ثبت نشده است