// ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۰۰

در سالهای اخیر نظریات گوناگونی در خصوص چگونگی تحول در علوم انسانی مطرح شده است که سوالات زیادی را در پی داشته است:
نحوه مواجهه ما با علوم انسانی غربی موجود چگونه باید باشد؟
مبانی غلط علوم انسانی غربی چگونه بر نظریات آنها موثر است؟
روش مطلوب تولید علوم انسانی اسلامی چیست؟
و ...
گروه علمی فرهنگی فتح ، برای یافتن پاسخ این سوالات ، این بار محضر استاد بزرگوار ، حجت الاسلام مصباح یزدی رفته است و گفتگویی خواندنی با ایشان داشته است .
گفتنی است که یکی از تالیفات ارزنده ایشان در حوزه علوم انسانی اسلامی ، کتاب " فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی " می باشد .
میتوانید متن کامل مصاحبه را در ادامه مطلب بخوانید و یا از طریق لینک زیر آن را دانلود کنید.
 
pdf نسخه تلفن همراه : دریافت
pdf نسخه رایانه : دریافت
 
 
متن کامل مصاحبه :

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

فتح : از اینکه وقت تان را در اختیارمان قرار دادید ، بسیار متشکریم. انشالله با چند سوال در حوزه تحول در علوم انسانی و بطور خاص فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در خدمت شما خواهیم بود :

 

 

مقام معظم رهبری اخیرا در نامه ای که خطاب به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتند ، فرمودند به تعویق افتادن مساله تحول در علوم انسانی خسارت بزرگی برای انقلاب اسلامی در پی خواهد داشت.

 

 

بعنوان سوال اول خواهش میکنم در خصوص ضرورت تحول در علوم انسانی و جایگاه آن در آینده انقلاب اسلامی توضیحاتی بفرمایید .

 

 

استاد مصباح یزدی : تشکر میکنم از حسن نظر شما و از اینکه شاید بنده مطلب قابل عرضی نداشته باشم پیشاپیش عذرخواهی می کنم . علوم انسانی در واقع مبنای اداره جامعه در شوون مختلف آن می باشد. مطالعات انسانی در حوزه های مختلف ، پشتوانه عمل گردانندگان امور در هر جامعه ای است . اگر این پشتوانه مطلوب باشد می توان امید داشت که جهت گیری جامعه به سمت صحیح باشد و اگر غلط باشد این جهت گیری نیز غلط می شود . خب ، مبانی فکری ما با کسانی که جهان بینی متفاوتی دارند در انسان شناسی متفاوت است ، کاملا متباین است یعنی بندرت می توان وجه مشترکی در مبانی پیدا کرد . خب ، متاسفانه علوم انسانی که امروز رایج است و مبنای اداره جوامع است زادگاهش غرب است و با مبانی کاملا غلط شکل گرفته است . در جامعه ما هم همان نظریات مبنای کار قرار گرفته است . آنقدر سیطره این مبانی بر فکر و ذهن ها قوی بوده است که حتی کسانی که گاه ادعای آشنایی با علوم اسلامی را دارند بیان می کنند که ما علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی نداریم . و این نشان از خودباختگی فرهنگی و عدم اشنایی کافی با مبانی اسلامی است . خب طبعا کسانی که چنین طرز تفکری دارند ، نباید انتظار داشت که هیچ گونه تحولی در علوم انسانی را دنبال بکنند و اگر مانع تراشی نکنند ، کمکی نخواهند کرد . بنابر این اولین کار برای تحول در علوم انسانی این است که این باور در دست اندر کاران این کار شکل بگیرد که مبانی علوم انسانی غربی غلط است و باید توسط دیدگاه های اسلامی تصحیح بشود . اهمیت قضیه هم از این جهت است که عرض شد علوم انسانی ، مبنای اداره جامعه است . اداره غلط هم شقاوت و ضلالت و گمراهی در پی خواهد داشت .

 

 

فتح : کتاب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی که بقلم حضرتعالی و تحت نظارت حضرت علامه مصباح نگاشته شده است ، گام مهمی در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی محسوب می شود . در این خصوص نیز لطفا توضیحاتی بفرمایید .

 

 

استاد مصباح یزدی : بنده سهمی ناچیز در این کتاب داشته ام و کل کتاب اثر بنده نیست و در حد بضاعت مختصر خود کمکی کرده ام . چند سال پیش در خصوص تعلیم و تربیت و تحول در نظام آموزشی کشور مسائلی مطرح شده بود و عده ای از دست اندرکاران بحث تعلیم و تربیت خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودند ، نکاتی مطرح شد و ایشان با این مضمون فرموده بودند : تحول اساسی لازم است . ما در حوزه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش احتیاج به یک تحول اساسی داریم . تغییرات جزیی و روبنایی کافی نیست . بروید بر روی فلسفه تعلیم و تربیت کار کنید و دیدگاه اسلام در خصوص تعلیم و تربیت را مدون کنید ، سپس بر مبنای آن ببینید چه تحولاتی باید انجام دهیم . کارهایی در این زمینه انجام شد و از موسسه ما هم خواستند در این زمینه کار کنید . افرادی از موسسه امام خمینی (ره) هم مشغول این کار در حدی که می توانستند ، شدند .

 

 

آنچه بیشتر در این کتاب بحث شده است مبنا سازی است و اینکه از دیدگاه اسلام تعلیم تربیت چه مبانی دارد؟ چگونه می تواند اسلامی شود ، ساحت های مختلف تعلیم و تربیت ، عوامل آن و روش های آن چیست؟ البته بنظر می رسد هنوز کار بسیاری در این زمینه می توان انجام داد تا برسد به یک سری نتایج عملی و ارائه راهکارهایی که باید آزمایش شود و بعد در ساحت تعلیم و تربیت اسلامی تحلیل شود . هنوز خیلی کار هست.

 

 

فتح : امروز روش های مختلفی در خصوص تحول در علوم انسانی از سوی بزرگان مطرح شده است بنظر شما روش مطلوب برای تولید علوم انسانی اسلامی گونه باید باشد ؟

 

 

استاد مصباح یزدی : تفاوت های علوم انسانی بیشتر در مبانی آنهاست یعنی در تفاوت های هستی شناسی ، انسان شناسی ، ارزش شناسی ، معرفت شناسی و روش شناسی است و اینها در شکل گیری و روند تولید علوم بسیار موثر است . بعنوان مثال کسی که انسان را موجودی بداند که به جایی بند نیست ، هدف خاصی برایش ترسیم نشده است ، با فکر خودش می خواهد راهش را پیدا کند ، مسئولیت خاصی در قبال کسی ندارد و زندگی اش محدود به دنیاست . این انسان یک جور برنامه ریزی دارد برای اقتصادش برای تربیتش برای مدیریت جامعه و روابط حقوقی اش و کسی که خود را بنده خدا می داند و مسئول در برابر او و قائل به زندگی ابدی است و می داند فکر خودش برای تشخیص سعادت ابدی خودش کافی نیست و نیازمند راهنمایی انبیاست، روش بحث و دامنه بحث چنین فردی در علوم متفاوت خواهد بود . به همین خاطر اهداف در این علوم متفاوت می شود.

 

 

آیا اقتصاد هدفش اینست که ثروتی بدست آوریم ، توسعه مادی پیدا کنیم و رفاه ایجاد شود یا اینکه همه اینها مقدمه و وسیله ایست که ذیل هدف عام تری قرار می گیرد. در مسائل حقوقی نیز چنین است . حقوق انسانها بر چه اساسی تعیین می شود . در مدیریت و روان شناسی و جامعه شناسی نیز همینطور . مبنای مان چیست؟ روش تحلیل مان چیست ؟ مبانی ارزش شناسی مان چیست؟  ما در علوم انسانی بدنبال این هستیم که چیزی را تجویز کنیم . این غیر از این است که مثلا در فیزیک بدنبال کشف روابط امور فیزیکی هستیم. در علوم انسانی بدنبال توصیه هستیم . برنامه ریزی می کنیم . هدف گذاری می کنیم و توصیه و تجویز می کنیم . باید چنین کنید . این باید و نباید ها مبانی ارزشی دارد . چه چیزی هدف را تعیین می کند ؟ چه چیزی هدف را مقید می کند ؟  اصلا ارزش ها اموری واقعی هستند یا غیر واقعی ؟ با قرارداد می توان هدف را تعیین کرد یا خیر ؟ اگر واقعیت دارد ، محدود به این دنیاست یا آخرت را نیز شامل می شود؟  اینها کاملا موثر است . بنابراین برای تحول در علوم انسانی و اسلامی کردن آنها باید ابتدا مبانی را درست کرد . یعنی اقتضائات آن را در هر یک از شاخه های مبانی تدوین کنیم ، در علوم انسانی بطور کلی و در هر شاخه ای بطور خاص . باید سراغ مسائل اصلی هر یک از علوم بیاییم و ببینیم با مبانی مان کدام یک را می توانیم بپذیریم و کدام یک را نمی توان پذیرفت و جایگزینش را تولید نماییم و نظریه پردازی کنیم . بنابر این منطقی تر آن است که ابتدا مبانی علوم انسانی اسلامی را تولید کنیم . بعد اقتضائاتش را در هر یک از علوم انسانی بررسی کنیم . از طرف دیگر مسائل مهم و کاربردی علوم انسانی موجود را خوب بشناسیم و بعد نظریات اسلام را در خصوص آن مسائل با استفاده از مبانی خود ، استخراج کنیم و احیانا به نظریه پردازی های کلی نیز برسیم . این البته یک فرآیند طولانی و پیچیده است . چون در علوم انسانی موجود پاسخ ها مبتنی بر آزمون و خطاست لذا انسجام کاملی ندارد . و خیلی اوقات تک بعدی به انسان می نگرند و جلو می روند و بعد که به بن بست رسیدند باز می گردند . اما در علوم انسانی اسلامی می خواهیم همه جانبه نگر باشیم . هم با عقل سازگار باشد و هم با نتایج تجربی جور در آید و هم با آیات و روایات سازگار باشد . همه ابعاد انسان را پوشش دهد . این هم نیاز به تسلط بر علوم مختلف دارد و هم نظریه پردازی در آن مشکل است . یکی از علل پیشرفت کم ما در این زمینه می تواند همین باشد البته عوامل دیگری نیز دارد ، مانند کمبود نیروی انسانی معتقد و فعال در این زمینه ها.

 

 

فتح : با توجه به دیدگاه های متفاوتی که در زمینه علوم انسانی اسلامی مطرح است ، اولا نحوه مواجهه ما با علوم انسانی غربی چگونه باید باشد ؟ با توجه به اینکه فرمودید این علوم مبتنی بر مبانی ارزش شناسی ، معرفت شناسی و انسان شناسی غلطی است . نحوه مواجهه ما با نتایج این علوم به چه شکل باید باشد ؟ ثانیا با توجه به این دیدگاه های متفاوت پیشنهاد شما برای افرادی که فعال در این زمینه هستند ، چیست؟

 

 

استاد مصباح یزدی : دیدگاه های متفاوت شاید به این علت باشد که ما در ابتدای راه هستیم و هنوز در مورد خود این موضوع بحث کافی صورت نگرفته است تا به یک دیدگاه مشترک برسیم . طبیعی هم است در کاری که آزمون و خطا در آن کم صورت گرفته است ، نظریات ، نظرات ابتدایی هست خصوصا در جاهایی که میخواهیم پیشنهاد راهکار بدهیم . البته بخشی از اختلاف نظرها نیز مربوط به این است که دید ما نسبت به علوم انسانی چیست و اینکه آیا اینها قابل اسلامی سازی هست یا نه ؟ که این یک اختلاف مبنایی هست اما اگر پذیرفتیم علوم انسانی متاثر از مبانی اسلامی و غیر اسلامی متفاوت میشود . آن وقت در نحوه اسلامی سازی آن میتوان دقت بیشتری کرد . گاهی برخی از این نظرات ظاهرش اختلاف برانگیز باشد ولی هر کدام در واقع به یک بعدی نظر دارند . مثلا برخی معتقدند علوم انسانی اسلامی علومی هستند که تمام حقیقت را راجع به روابط انسانی با روش های مختلف کشف می کنند . این روش ها می تواند تجربی باشد ، عقلی باشد ، نقلی باشد و اسلامی بودن به معنای این است که با همه روش های صحیح کشف شده باشد . بنابراین ممکن است برخی از علوم انسانی موجود نیز صحیح باشد اما یک نگرش کلی باید به آن اضافه شود و همه اینها باید در خدمت یک هدف متعالیه قرار گیرد. به اینها باید بعنوان مخلوقات الهی نگریسته شود و کجی ها و ناراستی های آن اصلاح و تکمیل شود . اما چگونه باید این صورت گیرد ؟ اشکالات دقیقا کجاست ؟ در مسائل است ؟ در مبانی است ؟ از کجا باید شروع شود؟ ابتدا از عقل باید شروع شود ؟ از وحی شروع شود؟ از علوم تجربی شروع شود؟ در این خصوص بحث هایی هست و بخاطر این است که کارهای عملی کمتر صورت گرفته است . بنظر می رسد که اینها رفت و برگشت نیاز دارد . یعنی همین  که عرض کردم باید از مبانی شروع کنیم ، اینکه کدام مبانی نقش دارد ، نیاز به تحقیقاتی در همان علم دارد و مسائل آن علم . بنابراین اینکه بگوییم از یک روش خاص باید وارد شد و پیش رفت شاید واقع بینانه نباشد . بلکه رفت و برگشتی بین علم و مبانی علم نیاز است. خود روش شناسی تحول در علوم انسانی بحثی مهم و کلیدی در این زمینه است .

 

 

فتح : بعنوان آخرین مطلب توصیه ای برای دوستانی که پا در زمینه علوم انسانی اسلامی می گذارند ، بفرمایید.

 

 

استاد مصباح یزدی : کسانی که در این رشته ها تحصیل می کنند و یا اطلاعاتی دارند و یا میخواهند اطلاعاتی داشته باشند ، حداقل مبانی اسلامی مربوط به این علوم را بشناسند تا بتوانند لااقل ناسازگاری های اساسی بین این علوم و اسلام را تشخیص دهند تا باعث انحرافات اساسی نشود . چون عمدتا کسانی که در این مسیر پا می گذارند ، بعدا متولی این کارها می شوند یا به نوعی این علوم را به نسل بعد منتقل می کنند یا خودشان مدیریت بخشی از امور انسانی را بعهده می گیرند و اگر خطاهای فاحشی داشته باشند ، مصیبت هایی شبیه مصیبت هایی که امروز در جامعه مان داریم ، ادامه پیدا خواهد کرد . اما اینکه انتظار داشته باشیم همه افراد بتوانند نظریه پردازی کنند و دیدگاه های اسلام را تشخیص بدهند ، نظریه ی بدیل ارائه دهند . این ممکن نیست ، زیرا کار تخصصی بسیار پیچیده ای را می طلبد و نیاز به آشنایی عمیق با اسلام و قدرت استنباط نظریات علمی و آشنایی عمیق با آن علم را دارد . بنظر می رسد لااقل در ابتدای کار ، همکاری گروهی می طلبد و کسانی که در علوم اسلامی و کسانی که در علوم انسانی تخصص هایی دارند باید با هم گفتگوهایی طولانی مدت داشته باشند تا همزبانی و همفکری ابتدایی حاصل شود و بعد متخصصینی بصورت اجتهادی در خصوص این مسائل اظهار نظر کنند . 

pdf نسخه تلفن همراه : دریافت

pdf نسخه رایانه : دریافت

 

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

دیدگاه ها  ۰  هیچ نظری هنوز ثبت نشده است