خط کلّی نظام اسلامی چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ این سؤال را در یک جمله ادا کنیم، خواهیم گفت خط کلّی نظام اسلامی، رسیدن به تمدّن اسلامی است.۱۳۷۹/۰۷/۱۴
ما میتوانیم تمدن نوین اسلامی را برپا کنیم و دنیایی بسازیم که سرشار باشد از معنویت و با کمک معنویت و هدایت معنویت راه برود؛ این کارها را میتوانیم انجام بدهیم، که به توفیق الهی هم [این کار را] میکنیم.۱۳۹۲/۰۹/۱۹
من با اطمینان کامل میگویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعدهی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است.۱۳۸۷/۰۹/۱۷
پربحث ترين ها
-
-
کارگاه روانشناسی اسلامی + صوت
۹۵/۰۹/۱۰ -
نقدی بر dsm (قرآن روانشناسان) + صوت
۹۴/۰۸/۲۳ -
-
بازخوانی اسناد لانه جاسوسی + صوت
۹۵/۰۸/۱۲
خود ریسمان ، دست شیاطین نهاده ای! + pdf

مردم در مسجد کوفه ، اول اذان صبح جمع آمدند ، گرد آمدند تا نماز صبح را با امام بخوانند . برای عبادت و نماز آمدند. اما معلوم می شود آنچنان که باید ، آگاهانه عبادت نمی کردند. دلیلش هم همینی است که عرض می کنم. حجاج بن یوسف آمد. بدون اینکه مردم بفهمند که وارد مسجد شده که برای چه آمده و چه منظوری دارد . آمد از لا به لای جمعیت خزید بدون اینکه جلب توجه کسی را بکند ، یکدفعه خودش را انداخت روی منبر ، رفت آن بالا . مسجد کوفه را هم دیده اید چقدر بزرگ است. مردم اول ملتفت نشدند . این هم نشسته بود روی منبر ، بدون اینکه یک کلمه حرف بزند. یک دفعه یک نفر سرش را بلند کرد ، دید حجاج روی منبر است ، البته نشناخت. گفت این کیه روی منبر؟ قیافه عجیبی هم درست کرده است . عمامه ای از خز و سرخ رنگ بر سر بسته ، لثامی هم روی صورت بسته یعنی این تحت الحنک عمامه اش را باز کرده ، تا روی بینی بسته ، بطوری که فقط چشم های او پیداست. دیدند هیکل عجیبی ست. مرد مسلحی با شمشیر و عبا و عمامه قرمز رنگ این جوری روی منبر ، در مسجد کوفه نشسته ؛ و سکوت ، جلب توجه مردم شد. این به آن گفت ، آن به این گفت ، یک دفعه تمام این جمعیتی که متفرق بودند در مسجد ، چشم شان افتاد و توجه شان جلب شد و یواش یواش کشانده شدند به طرف منبر ، ببینید این کیست.
درست توجه کنید که آیه قرآن چه می گوید. « نُوَلِّهِ مَا تَوَلی » می گوید آن کسی که از راه ایمان و مومنین به کناری برود ، بندی را که به گردنش افکنده است ، دور گلویش قرص می کنیم. خب تو مسلمان بودی ، روی منبر مسجدت یک آدمی نشسته که نمی شناسی اش. چرا می روی آنجا می نشینی؟ نفر اول ، نفر دوم ، نفر سوم از او سوال میکردید. اگر این سوال را می کردند ، وضع جور دیگری بود اینها سستی به خرج دادند . اینها حالت بی ارادگی و ضعف نفس به خرج دادند ، نشستند تا او حرف بزند.
بعد که دید همه مردم دارند به او نگاه می کنند ، گفت: گویا مردم کوفه مرا نمی شناسند . مردم نگاهی به هم کردند ، خب ، معلوم بود نمی شناسند . گفت بنده الان خودم را به شما معرفی می کنم. عمامه را از سرش برداشت. این لثام هم برداشته شد. یک نگاهی کرد به مردم ، یک شعر عربی خواند. عمامه ام را که بردارم مرا می شناسی. بعضی نگاه کردند – یک بار دیگر این سابق آمده بود کوفه – یکی ، دو نفر گفتند به نظرم حجاج است. پچ پچ حجاج ، حجاج ، حجاج پیچید. مردم یکهو وهمشان برداشت، ترسشان برداشت که حجاج آمده روی منبر نشسته است. گفت : بله ، حجاج ، بله ، بله درست فهمیدید. مردم حالا با حال رعب نشسته اند. اینجا ، حالا یک نفر با خودش نمی گوید که خب بابا ، حجاج یک مرد ، من هم یک مرد ؛ او بالا نشسته ، من هم پایین ، هرچه او دارد من هم دارم. مردم ضعف نفسشان گرفت اینجا.
گفت که : ای مردم کوفه من سرهایی را میبینم که مانند میوه رسیده ، بر گردن ها آویخته شده و وقت چیدنش رسیده است. می بینم لازم است یک مقداری سر از این تنها جدا بشود. مردم بیشتر مرعوب شدند با اظهارات ایشان که پوچ بود ، تو خالی بود. خب حجاج با بمب اتم که کوفه نرفته بود ، اگر بمب اتم هم داشت که منفجر نمی کرد؛ چون اگر منفجر می کرد که کسی نمی ماند تا این بر آنها حکومت کند ؛ لازم بود یک عده ای زنده بمانند ، همه را که نمی کشت . اگر همه را می کشت بر چه کسی حکومت می کرد ؟ بر در و دیوار؟ چه لذتی دارد؟ برود در بیابان حکومت کند؟ این مطلب را مردم فکر نمی کردند.
گفت: می بینم سرها بر گردن ها آویزان است . وقت چیدن و جدا کردنش رسیده . خب من حالا تشخیص می دهم که سر چه کسی را باید چید. بلند شو غلام. غلامش را صدا زد ، غلامش بلند شد ، روی منبر ایستاد. گفت نامه امیرالمومنین را بخوان برای آقایان. غلام نامه امیرالمومنین را ، البته میدانید که امیرالمومنین یعنی جناب عبدالملک مروان! . نامه عبدالملک را باز کرد و بنا کرد خواندن. اولش این بود: بسم الله الرحمن الرحیم ، من امیرالمومنین عبدالملک بن مروان الی اهل الکوفه ، یا اهل الکوفه سلام علیکم. ای اهل کوفه سلام بر شما . تا اینجا را خواند یکدفعه حجاج رو کرد به غلام ، گفت: ساکت ، آرام بگیر. آرام گرفت. رو کرد به مردم ، گفت : خیلی بی تربیت شدید شما . امیرالمومنین دارد به شما سلام می کند ، شما جواب سلامش را نمی دهید. غلام از سر بخوان. غلام بنا کرد از سر خواندن ، من امیرالمومنین الی اهل الکوفه ، یا اهل الکوفه سلام علیکم. یکدفعه از تمام مسجد صدا بلند شد : و علی امیرالمومنین سلام. جواب سلامش را دادند. حجاج یک تبسم رضایت بخشی بر لبانش نقش بست ، در دلش گفتش که کار تمام شد . و واقعا هم تمام شد . کار مردم کوفه همان جا تمام شد.
« وَمَن یُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ ٱلْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ ٱلْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّى» حجاج را قبول کردید؟ به سلام امیرالمومنین او ، که امیرالکافرین و امیرالفاسقین است ، جواب گفتید ، خیلی خب ، حالا که می خواهید او را ، حجاج برای شما. حالا که شما باب حجاجید ، خدا با معجزه حجاج را بر نمی دارد و زین العابدین را به جای او بگذارد. همان حجاج برای شما تا وقتی که دیگر حجاج را نخواهید. تا وقتی که شما حجاج را می پسندید ، همه زندگی شما و فکر شما و روح شما در اختیار حجاج خواهد بود . این سنت عالم آفرینش است. سنت تاریخ است.
... « إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ» همانا تسلط شیطان بر آنهایی است که ولایت او را پذیرفته اند . تسلط حجاج بر آن کسانی است که ولایت او را پذیرفته اند . ریسمان گردن خود را با دست خود به دست او داده اند. « إِنَّمَا سُلْطَانُهُ» فقط و فقط قدرت و سلطه شیطان ، « عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ » بر آن کسانی است که ولایت او را پذیرفته اند« وَالَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ » و آن کسانی که او را شریک برای خدا گرفته اند.
پی نوشت :
حجاج بن یوسف حاکم عراق و حجاز در دوران بنی امیه و از دشمنان سرسخت شیعیان بود. وی در استقرار و تحکیم حکومت اموی جایگاه مهمی داشت. او در تاریخ به خونریزی و ستمگری مشهور است. مورخان شمار کسانی را که بهدست حجاج به قتل رسیدهاند، ۱۲۰۰۰۰ نفر تخمین زدهاند. هنگام مرگ حجاج، در زندان مشهور وى پنجاه هزار مرد، و سى هزار زن زندانى بودند که شانزده هزار نفر آنها عریان و بى لباس بودند!
برشی از کتاب : طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ، جلسه 27 ، آیت الله خامنه ای ، رمضان 1353
pdf نسخه تلفن همراه : دریافت
pdf نسخه رایانه : دریافت
نظرات (۲)
پيشنهاد سردبير
طبقه بندی موضوعی
- بشنو (۷۱)
- همایش ها (۴۱)
- کارگاه ها (۱۴)
- سخنرانی ها (۱۳)
- بخوان (۵۰)
- باشگاه نویسندگان (۱۵)
- برشی از کتاب (۵)
- معرفی کتاب (۱۱)
- مصاحبه و گفتگو (۸)
- مشاوره علمی (۲)
- بانک مقالات و جزوات (۱)
- نشریات علمی دانشجویی روانشناسی اسلامی (۳)
- تماشا کن (۵)
- کلیپ (۳)
يادداشت سردبير
-
العِلمُ سُلطان
امام خامنه ای مدظله العالی:
مسئلهی پیشرفت علمی را که بنده سالها است روی آن تکیه میکنم، همچنان مورد تکیه است. باز هم عرض میکنم: العِلمُ سُلطان، علم اقتدار است، علم قدرت است و باید دنبال علم بود. محیطهای دانشگاهی، محیطهای تحقیقاتی و پژوهشی حتماً بایستی به مسئلهی علم توجّه کنند. ضمناً توجّه بکنید، اینکه من تأکید میکنم روی مسئلهِی علم، [برای این است که] علم برای پیشرفت کشور است، علم برای گشایش افق آینده است، علم برای همان چیزی است که من سالها پیش گفتم که پنجاه سال بعد باید ما به جایی برسیم که هر کسی خواست از تازههای علمی دنیا بهره ببرد، مجبور باشد زبان فارسی یاد بگیرد؛ علم با این نیّت، با این هدف. آن کسانی هم که در دنیا علم را پیش بردند، کسانی هستند که با این جور هدفها وارد شدند، وَالّا [اینکه] دنبال کار علمی باشیم برای سود شخصیِ نقد کوتاهمدّت خودمان، نه، این ارزش زیادی ندارد؛ عمده نگاه کردن به علم با آن نگاه افقگشای این جوری است.
بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی_۹۹/۲/۲۸
آخرين مطالب
-
طلسم و جادو + صوت
يكشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۹ -
نوروسایکولوژی وضو + صوت
يكشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۹ -
کارگاه آنلاین نقد حذف همجنس گرایی و خودارضایی از فهرست اختلالات جنسی در DSM
چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۹ -
مکتب حاج قاسم + صوت
يكشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۹ -
افزایش جمعیت + صوت
يكشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ -
تربیت جنسی در سایه عفاف + صوت
سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ -
عالَم خواب + صوت
جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹ -
درآمدی بر تاریخچه روان شناسی اسلامی + صوت
دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ -
بانک مقالات و جزوات
جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۹ -
بسته آموزشی تاریخ معاصر ۲(بررسی تاریخی قیام ۱۵خرداد سال۴۲ و نقش امام خمینی(ره)در آن)+صوت
پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۹
آخرين نظرات
خلاصه آمار
چندرسانه ای
-
شرح دعای مکارم الاخلاق +چند رسانه ای
سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ -
پرونده موضوعی شهرسازی اسلامی (بلد طیب)
جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ -
سلام آرامش(چگونگی مقابله با کرونا)+صوت/کلیپ
شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۹ -
پرونده موضوعی زن وخانواده(بشنو/بخوان/تماشاکن)
يكشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ -
گزیده ای از کارگاه روانشناسی اسلامی
جمعه ۱ شهریور ۱۳۹۸